پيشگوييهاي نوسترآداموس
اشاره به مشکلات اقتصادی جهان در قرن 21 ام
« آنچه جایگزین طلا و نقره میشود، قربانیان تورم هستند.
پس از سرقت رفاه و آسایش، این قربانیان در آتش انداخته می شوند.
در حالی که وضعیت در اثر بدیهی های ملی آشفته و نا به سامان است،
آسیاب اقتصاد، مغز و محتوا را از کاغذهای رایج (پول) و اوراق بهادار می ستاند. »
(قرن 8 – قطعهء 28 )
جالب ترین پیشگویی در این رباعی، اشاره به اسکناس و رواج آن است که در واقع جایگزین سکه های طلا و نقره شده است، در حالی در عصر نوسترآداموس، اسکناس وجود نداشت و رایج نبود. بخش دیگر پیشگویی، اشاره به تورم و کاهش ارزش پول کشورها هستیم.
« شرق و غرب،
هر دو بر اثر ورشکستگی،
به سقوط،
کشیده خواهند شد. »
(قرن 8 – قطعهء 59 )
« پادشاهان و زمامداران، نسخه هایی تقلبی را به بازا عرضه خواهند کرد.
طالع بینان، پیشگویی های غیرواقعی خواهند کرد.
به زودی، رفاه و آسایش قربانی شده و از پی آن، سختی و فشار حاکم خواهد شد.
به زودی، تفسیر واقعی پیشگویی ها صورت خواهد گرفت. »
(قرن 3 – قطعهء 26 )
به نظر می رسد منظور از نسخه هایی تقلبی، چاپ اسکناس های بدون پشتوانه باشد. منظور از پیشگویی های غیرواقعی نیز، برداشت نادرست کارشناسان اقتصادی از آینده می باشد.
« در آن هنگام بعد از کسوف دو فلز درخشان که میان آوریل و مارس،
اتفاق خواهد افتاد.
افسوس! چه ناکامی و چه شکستی!
اما دو چیز نیک سرشت از خشکی و دریا برای کمک خواهند آمد. »
(قرن 3 – قطعهء 5)
دو فلز درخشان می توانند طلا و نقره باشند و منظور از کسوف نیز می تواند تورم یا ورشکستگی اقتصادی باشد. اما تفسیری در مورد دو چیز نیک سرشت وجود ندارد.
« اقتصاد بسیار نا به سامان است و تیره روزی دامنه داری حکمفرما خواهد شد.
این وضعیت، غرب و میلان را فرا خواهد گرفت.
آتش در کشتی زبانه می کشد و طاعون و اسارت، بیداد میکند.
تجارت و راهزنی در موناکو، آرامش را بر هم خواهد زد. »
(قرن 2 – قطعهء 65 )
با توجه به عصر زندگی نوسترآداموس، غرب و میلان به منزلهء اقتصاد اروپا شناخته می شوند. این رباعی به منزلهء بر هم خوردن آرامش اقتصادی و امنیتی اروپاست.
پیشگویی وضعیت سیاسی و امنیتی
« با دستی به صلح و با دست دیگر به جنگ می پردازند.
اگر این دو موضوع کاملن پیگری شوند، هیچگاه به این درجه از شدت نخواهند رسید.
مردان و زنان خواهند گریست و خون بیگناهان بر زمین نقش خواهد بست.
این وضع در سراسر فرانسه حاکم خواهد بود. »
(قرن 9 – قطعهء 52 )
این رباعی به وقوع جنگ و ناآرامی در اروپا و فرانسه اشاره دارد. از آنجا که فرانسه زادگاه نوسترآداموس میباشد، این کشور در نوشتههایی این شخص، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
ادامهء جنگ و ناآرامی شدید در اروپا
« به پیمان صلح، پایبند نخواهند ماند.
برخی رهبران کشورها، برخی دیگر را به فریبکاری متهم خواهند کرد.
تبلیغات صلح در خشکی و دریا بالا خواهد گرفت.
سپاهیان برای رسیدن به مرزهای بارسلون تلاش خواهند کرد. »
(قرن 6 – قطعهء 64 )
استیلای 7 کشور صنعتی بزرگ بر آسیا
« به زودی شاهد استقرار برج میزان در غرب خواهیم بود.
این سرزمین (غرب)، در آسمان و زمین حکمرانی خواهد داشت.
ولی مادام که هفت نیرو، همچنان قدرت را در آسیا در اختیار دارند،
نیروهای آسیایی به این زودی تار و مار نخواهند شد. »
(قرن 4 – قطعهء 50 )
منظور از استقرار برج میزان در غرب، تحقق عدالت و رفاه در غرب است. سپس به استیلای غرب اشاره شده است. همچنین به نظر میرسد منظور از هفت نیرو، همان 7 کشور بزرگ صنعتی باشند که پس از وقوع حوادثی، اتحاد خود را در آینده از دست خواهند داد؛ ولی تا آن زمان، این 7 کشور بزرگ، مانع از خسارت و جنگ خواهند شد. (ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه، ژاپن، آلمان، فرانسه و بریتانیا)
برخی نیز اعتقاد دارند که منظور از هفت قدرت، 7 کشور عضو پیمان ورشو سابق و منظور از آسیا، کشورهای بلوک شرق سابق هستند که تا زمانی که این پیمان برقرار بود، اردوگاه شرق، قدرت و عزت خود را حفظ کرده بود.
فروپاشی 7 قدرت بزرگ
« خبرهایی تازه میرسد.
بارانی سنگین و غیرقابل پیشبینی ناگهان حائلی میان سپاه ایجاد میکند.
سنگهای گداخته از آسمان فرو میریزند و دریایی را تشکیل میدهند.
ناگهان مرگ هفت نیرو در خشکی و دریا فرا میرسد. »
(قرن 2 – قطعهء 18 )
باران میتواند نماد ارادهء مردمی باشد که در نهایت باعث فروپاشی اردوگاه شرق شد. (البته شاید)
اما سنگهای گداخته میتوانند نمادی از جنگ افزارهایی نظیر گلولههای توپ یا موشک باشند. با این تفسیر، از آنجا که تغییر قدرت به جز در یوگوسلاوی، با خشونت همراه نبود، بنابراین به نظر نمیرسد منظور این پیشگویی نابودی اردوگاه شرق باشد، بلکه منظور همان از بین رفتن اتحاد 7 کشور بزرگ صنعتی میتواند باشد.
ظهور پادشاه وحشت
« در آن روز، تنها یکی از دو فرمانده بزرگ باقی خواهد ماند.
به زودی توان آن به چشم خواهد آمد و روز به روز بیشتر خواهد شد.
سرزمین جدید، در اوج قدرت خواهد بود.
آمار و اطلاعاتی به آن مرد خون آشام خواهد رسید. »
(قرن 2 – قطعهء 89 )
در این رباعی به وضوح رقابت دو قدرت شوروی و ایالات متحده آمریکا پیشگویی شده است که در نهایت همه میدانیم شوروی نابود شد و آمریکا قدرت بلامنازع در تحولات بینالمللی گشت. اما هیچکس نمیداند «مرد خون آشام» کیست؟ نوسترآداموس در رباعیات بعدی خود، از این مرد با عنوان «پادشاه وحشت» یاد کرده است. به نظر میرسد شخصی با قدرت و خشونت زیاد در غرب به قدرت خواهد رسید.
پیش بینی فروپاشی و تحلیل قدرت غرب
« قدرت آنها دوبار افزایش و دو بار کاهش مییابد.
غرب نیز مانند شرق دچار ناتوانی خواهد شد.
دشمنش پس از چند جنگ، در دریا مورد پیگرد قرار میگیرد.
(غرب) به زودی در اثر فقر و تنگدستی، به سقوط کشیده میشود. »
همه میدانیم که قدرت ایالات متحده یک بار در دههء 1930 میلادی بسیار کاهش یافت و اقتصاد آمریکا دچار چالش جدی شد، اما پیشبینی نوسترآداموس اشاره به دو مرحله سقوط دارد که دومی برای غرب هنوز فرا نرسیده است.
اما در مورد شرق، نوسترآداموس از قدرت گیری مجدد سرخها (؟) سخن به میان آورده است.
فروپاشی غرب
« در سرزمینی که آب و هوای آن بر خلاف بابل است،
خون ریزی های فراوانی به وقوع خواهد پیوست.
به زودی در دریا، هوا و زمین، کمیت ها و اندازههایی ظاهرن ناعادلانه آشکار خواهند شد.
حکومتهای این منطقه، فرقه گرا خواهند بود و گرسنگی و طاعون همه چیز را از میان خواهد برد. »
(قرن 1 – قطعهء 55 )
منظور از بابل همان عراق است و اشاره به آب و هوایی بر خلاف بابل، منظور موقعیت سیاسی و جغرافیایی مخالف است که می تواند (شاید) ایالات متحده آمریکا باشد. اشاره به حکومتهای مختلف، می تواند ایالات مختلف کشور آمریکا باشد که امکان دارد به علت مشکلات اقتصادی، اعلام استقلال نمایند. فرقه گرایی نیز می تواند (شاید) همان اعلام استقلال باشد.
بازهم اشاره به تحولات آینده
« ماجرایی بس شگفت،
پیش از آن که امپراتوری تغییر یابد، روی خواهد نمود،
دشت از جای خود رانش کرده،
و سنگ های آذرین، ستون واره، خود را به آن خواهند رسانید،
اما تمامی آن ها، در پیچ صخره، دگرگون خواهند شد. »
این اشاره میتواند به وقوع یک آتشفشان خفته (همانند دماوند باشد). البته شاید هم این پیشگویی برای نقطهای دیگر از جهان باشد. هرچه هست تاكنون تفسير روشني براي اين رباعي يافت نشده است؛ اما تغيير يك امپراطوري (يا قدرت) بزرگ پيشبيني شده است.
« از محاصرهای شبانه، به شهر تجاوز میشود، و گروهی راه فرار را در پیش میگیرند،
نبرد، نه خیلی دور از شهر در میگیرد،
مادری، از شادی بازگشت پسرش، از خود بی خود میشود،
زهر، در جوف نامههایی پنهانی، پنهان است. »
ظهور فردی ترسناک
« هنگامی که ساکنین قطب شمال با هم متحد گردند،
وحشت و ترس بزرگ در شرق به وجود خواهد آمد.
فرد جدید که پشتوانه اش وحشت فراوان است، به زودی برگزیده خواهد شد.
رودس (Rhodes) و بیزانس به زودی از خون بربرها رنگین خواهند شد. »
(قرن 2 – قطعهء 21 )
ساکنین قطب شمال می توانند بریتانیا، کانادا، ایالات متحده آمریکا و روسیه باشند. یک دشمن مشترک که از آن با وحشت فراوان یاد شده است، این قدرتها را باهم متحد خواهد ساخت. اما این فرد جدید که وحشت فراوان دارد کیست؟
شرق کدام محور است؟ اروپای شرقی و روسیه است یا كشوري در آسیا؟ شايد چين؟
در اين پيشگويي با توجه به نام بردن از بربرها، در مييابيم كه جنگي بزرگ در پيش است كه يك طرف آن مسلمانان و اعراب و شايد برخي از كشورهاي غيرمسلمان آسيايي و طرف ديگر ائتلاف كشورهاي قطب شمال است.
رودس یکی از بزرگترین جزائر دریای اژه است و در ده مایلی ترکیه قرار دارد. بربرها نیز در نوشتارهای نوسترآداموس به اعراب مسلمان اطلاق میشود. به نظر میرسد نبردی سنگین در منطقهء ترکیه دربگیرد که تلفات سنگینی بر اعراب تحمیل کند.
بیزانس نیز همان استانبول کنونی می باشد که در قدیم، قسطنطنیه نام داشت.
یک رباعی دیگر نیز موجود است که بازهم نام بیزانس در آن ذکر شده است:
« ترومپت ناهمخوان، آن شوری را که سبب شد،
تا بیزانس قانونهای خود را دگرگون سازد، پنهان نگاه میدارد.
از سرزمین مصر، مردی به پیش خواهد راند، که بر آن سر است،
تا تمامی قوانین را واژگون ساخته، و معیارها را، و پولها را، به گونهای دیگر درآورد. »
در اين رباعي نيز به صراحت از ظهور فردي در مصر سخن رانده شده است كه قرار است تغييرات مهمي را به وجود آورد.
پيشگويي اتحاد دو قدرت بزرگ و سقوط دولت مصر
« دو کشوری که میانشان نزاع درگرفته است، به زودی متحد میگردند.
دولت بزرگ آفریقا متزلزل خواهد شد.
حکومت این دو کشور به پراکندگی خواهد رسید. »
(قرن 5 – قطعهء 23 )
دو كشوري كه ميانشان نزاع درگرفته است شايد شوروي (روسيه) و ايالات متحدهء آمريكا باشند و شايد دو كشور ديگر كه در آينده درگير جنگ با يكديگر خواهند شد. شايد منظور از دولت بزرگ آفريقا، مصر باشد، بنابراین باید منتظر وقوع تغییرات سیاسی عمیق در مصر باشیم.
اما منظور از پراكندگي، فروپاشي است؛ همان طور كه پيشتر براي شوروي اتفاق افتاد. اگر منظور از دو كشور ذكر شده، آمريكا و شوروي باشند، با اين پيشگويي بايد منتظر فروپاشي ايالات متحدهء آمريكا نيز باشيم. البته با توجه به قدرت عظيم اقتصادي و نظامي ايالات متحده، اين امر كمي دور از ذهن به نظر ميرسد.
پايان اتحاد دو قدرت بزرگ
« اين دو كشور مدت زيادي بر پيمان خود باقي نميمانند.
آنها بعد از 13 سال تسليم بربرها خواهند شد.
به زودي خسارات سنگيني بر دو طرف وارد خواهد آمد،
تا آنجا كه هركس براي فرار، آرزوي يافتن يك كشتي را ميكند. »
(قرن 5 – قطعهء 78 )
نوسترآداموس به روشني پيشبيني ميكند كه پيمان ميان دو قدرت بزرگ (شايد آمريكا و روسيه) بعد از گذشت 13 سال نقض خواهد شد. پس لز اين است كه خسارات بسيار سنگيني از طرف بربرها (اعراب مسلمان) به اين دو قدرت وارد خواهد آمد.
باز هم جنگ
« اندکی پیش از غروب خورشید، زد و خورد آغاز میشود.
شمار بسیاری از مردم، به چشم تردید به آن مینگرند،
از بندرهای دریایی، هیچ پاسخی نمیآید.
پل و گور، هر دو در کشوری بیگانه قرار دارند. »
جنگ بزرگ
« به علت اختلافات داخلي و سهلانگاري در فرانسه،
راه در برابر محمديون گشوده خواهد شد.
رود سن (Seine) و زمينهاي حاشيهء آن در درياي خون فرو خواهند رفت.
بندر مارسي پوشيده از كشتيها و بادبانهاي برافراشته خواهد شد. »
(قرن 1 – قطعهء 18 )
« به خاطر ناسازگاریها و تنشها،
و به سبب فروگذاشتهای فرانسویان به محمدیها،
شادمانی شورانگیزی پدیدار میشود، زمین سینا و دریای سینا، در سرخای خون فرو میروند،
و کشتیها و قایقهای بیشمار، بندر مارسی را خواهند پوشانید. »
باز هم اين پيشگويي در مورد خسارات فرانسه (شايد كل اروپا) ميباشد. آنچه كه در اين رباعي به وضوح ديده ميشود، پيشبيني وقوع جنگي بزرگ در آينده است.
در اين پيشگويي نوسترآداموس به هجوم مسلمانان به فرانسه اشاره شده است. يورشي كه با قتل و كشتار شديد همراه خواهد بود. مارسي شهر بندري فرانسه است كه همواره مملو از كشتيهاي لنگر انداخته است. بادبانهاي برافراشته ميتواند تعبيري از ناوهاي جنگي آماده رزم يا هواپيماهاي جنگي باشد.
جنگ بزرگ مسلمانان در دریایی آدریاتیک
« ناوگان در نزديكي درياي آدرياتيك متلاشي خواهد شد.
زمين ميلرزد، به سوي آسمان پرتاب ميشود و مجددن در جاي اوليهء خود قرار ميگيرد.
مصر به لرزه در ميآيد و از محمديون حمايت ميكند.
از پيشواي كل خواسته ميشود كه تسليم گردد. »
(قرن 2 – قطعهء 86 )
درياي آدرياتيك قسمتي از درياي مديترانه است. محمديون بايد واژهاي باشد كه نوسترآداموس به مسلمانان اطلاق كرده است. اين رباعي پيشگويي نبردي سنگين در آينده است كه يك طرف آن مسلمان قرار دارند. به نظر میرسد مردم مصر از یک جریان خاص در آینده که منجر به درگیری نظامی شدید خواهد شد، حمایت خواهند کرد.
شیر بزرگ
« با تکیه بر قدرت پادشاهی، شیر بزرگ در نزدیکی دشتی گسترده،
و پلی بزرگ، سبب ساز سقوط شهر اوستر می شود.
تمامی دروازهها، در زمان وحشت،
پیوسته به روی آن مرد گشوده خواهند بود. »
شير بزرگ ميتواند نمادي از پرچم يا نشان يك ارتش يك كشور باشد؛ ولي به طور كلي تفسير منطقي يافت نشد.
باز هم پيشگويي بروز مشكلات حاد
« از یک دگرگونی ناگهانی، زیست بومهای تور، اورلئان و بولوا،
همراه با، آنگر، راین و نانت، به سختی گرفتار میشوند،
مردمی که به زبان ناآشنا سخن می گویند، در این مکانها خیمه خواهند زد.
جریان سیلابی به شتاب، در رودخانهء رن جاری شده، و زمین و دریا سخت لرزان خواهند شد. »
منظور از زبان ناآشنا چيست؟ قطعن زباني كه در اروپا شناخته شده باشد نيست، شايد زبان عبري، فارسی يا چيني باشد.
« در آن زمان که مارها، بر پرهون مهراب حلقه میزنند،
و اسپانیاییها، خون تروجانها را چنان آلوده میسازند،
که تروجانهای بسیاری فاسد میشوند،
رهبر، به ناگاه به پرواز در آمده، و در صحراهای باتلاقی، خود را از چشم ها پنهان می کنند. »
« چهل سال تمام در آسمان، رنگین کمانی به چشم نخواهد خورد،
و چهل سال تمام هرروز، رنگین کمانی به چشم خواهد خورد،
خشگای زمین، از تابش نور سوزان خورشید، بیشتر و بیشتر خواهد تفتید،
و در آن زمان که خشکی زمین به چشم دیده شود، سیلهایی بس هولناک جاری خواهند شد. »
« در بلندای برج قوس، یک داس با یک آبگیر، به یکدیگر پیوسته میشوند،
از دستان جنگ آوران، بیماری، خشکسالی و مرگ، فرو می ریزد،
و آن گاه سده به زمانی نزدیک می شود،
که زمان دوباره سازی است. »
این پیشگویی به ما نبردهایی را پیام میهد که همراه با بیماری و مرگ، باعث پایان سدهای میشوند. به نظر ميرسد چهل سال خشكي آب و هواي و كمي بارش و در پس آن چهل سال پرآب و باران خواهد آمد.
نوسترآداموس بارها در رباعيات خود به جنگ جهانی سوم اشاره کرده است که با مفاد این پیشگویی در ارتباط است. به هر حال این پیشگویی میتواند با سدهای که در آن هستیم و هنوز به پایان نرسیده همخوانی داشته باشد.
« اين دو كشور، مدت زياد بر پيمان خود باقي نميمانند.
آنها پس از 13 سال، تسليم بربرها خواهند شد.
به زودي خسارات سنگيني بر دو طرف وارد خواهد آمد؛
تا آنجا كه هركس براي فرار، آرزوي يافتن يك كشتي را ميكند. »
(قرن 5 – قطعهء 78 )
به نظر ميرسد منظور از دو كشور، روسيه و آمريكا باشند كه پس از چندين كشمكش در قالب جنگ سرد، با يكديگر كنار آمدند و بسيار از پروژههاي تسليحاتي خود را متوقف كردند. ظاهرن اين مصالحه توسط بربرها (احتمالن منظور مسلمانان است) شكسته خواهد شد و جنگ و درگيري شديد پيش خواهد آمد.
« به علت اختلافات داخلي و سهلانگاري در فرانسه،
راه در برابر محمديون گشوده خواهد شد.
رود سن (Seine) و زمينهاي حاشيهء آن در درياي خون فرو خواهند رفت.
بندر مارسي، پوشيده از كشتيها و بادبانهاي برافراشته خواهد شد. »
(قرن 1 – قطعهء 18 )
اين پيشگويي به وقوع يك جنگ ويرانگر در فرانسه (يا شايد كل اروپا) دلالت دارد.
« هنگامي كه ستارهء دنبالهدار آشكار گردد،
رهبران سهگانه دولتهاي مقتدر باهم دشمن خواهند شد.
ضرباتي كه از آسمان فرود ميآيند، زمين را ميلرزانند.
پو (Pau) و تيبر (Tiber) متلاطم هستند و ماري بر ساحل ايستاده است. »
(قرن 2 – قطعهء 43 )
به نظر ميرسد منظور از رهبران سهگانه دولتهاي مقتدر، روساي كشورهاي ايالات متحده، روسيه و چين باشد. اين سه كشور با يكديگر رقابت دارند اما دشمني بالفعلي باهم ندارند. اما ايجاد دشمني بين اين سه دولت، مقارن با ظهور يك ستارهء دنبالهدار خواهد بود.
پو شهري در جنوب غربي فرانسه و تيبر، سومين رودخانهء بزرگ ايتالياست كه از وسط اين كشور ميگذرد. شهر رم نيز در كنار اين رود واقع است.
منظور از ضرباتي كه از آسمان فرود ميآيند، بمبها و موشكها ميتوانند باشند.
« به زودي اوگميون (Ogmion) به قسطنطنيهء بزرگ نزديك خواهد شد.
جمعيت بربرها پراكنده و مدت پيمانشان تمام خواهد شد.
شرك و بتپرستي از دو حقيقت حاكم بر جهان حذف ميشود.
بربرها و مرد آزاد (Freeman) در كشمكشي هميشگي به سر ميبرند. »
(قرن 5 – قطعهء 80 )
اگميون يا اوگيموس، يكي از شخصيتهاي افسانهاي قديم و از موجودات خرافي اروپائيان است. اين واژه نام يكي از خدايان ناحيهء گل (Gaul) يا همان فرانسه ميباشد. اين شخصيت، خداي فصاحت، بلاغت و شعر ميباشد. تصويري كه از اين موجود در افسانهها ترسيم شده، عبارت از پيرمردي ميباشد كه كمان و چماقي بر دست دارد و از دهانش تورهايي كهربائي و طلايي رنگ پرتاب ميكند تا با آنها، انسانهاي داراي رنگهاي مختلف را به دام انداخته و شكار كند.
« به زودي سيطره، نصيب اوگميون خواهد شد.
نيروي برتر اسلامي به نفع او از قدرت كناره گيري خواهد كرد.
به زودي سيطره اوگميون به تمام ايتاليا گسترش مييابد.
با تزويري ماهرانه و دقيق بر نيروي بزرگ هلال، حكم رانده خواهد شد. »
(قرن 6 – قطعهء 42 )
احتمالن منظور از نيروي بزرگ هلال، اتحاد ايجاد شده بين مسلمانان ميباشد.
« ساكنين رودس، درخواست كمك خواهند كرد.
آنها به علت سهلانگاري وارثانشان، خوار شدهاند.
امپراطوري عربي، عملكرد خود را بازنگري خواهد كرد.
غرب، موجب احياء دوبارهء اين امپراطوري خواهد شد. »
(قرن 4 – قطعهء 39 )
رودس يكي از جزائر دريايي اژه است. منظور از امپراطوري عربي، ميتواند اتحاد كشورهاي عربي در قالب پيمانهاي نظير اتحاديه عرب باشد.
پیشگویی ظهور یک فرد قدرتمند در بین اعراب
« عربي سترگ، به زودي به پيش ميتازد.
اهالي بيزانس او را با شكست مواجه ميسازند.
ساكنين قديمي رودس به مقابله با او ميشتابند.
مجارها، او را آزار و اذبت بسيار خواهند كرد. »
(قرن 5 – قطعهء 47 )
سردار قدرتمند عرب
« به زودي در منطقهء عربي ثروتمند،
شخصي توانا و آشنا به شريعت محمد زاده خواهد شد.
او با اسپانيا درگير و بر غرناطه استيلا خواهد يافت.
او همچنين از راه دريا بر مردم ليگوريا پيروز خواهد شد. »
(قرن 5 – قطعهء 55 )
منظور از مردم ليگوريا، اهالي ايتاليا هستند، زيرا اين ناحيه، منطقهاي ساحلي در مجاورت فرانسه و مركزش شهر جنوا ميباشد.
غرناطه (گرانادا) نيز همان شهر تاريخي اندلس در اسپانيا ميباشد. البته در كشور نيكاراگوآ نيز شهري به نام گرانادا وجود دارد.
« جنگ بربرها به درياي سياه كشيده ميشود.
دالماسي (Dalmacia) بر اثر خونريزيهاي بسيار، دچار اضطراب ميگردد.
مردي از فرزندان اسماعيل به اوج قدرت ميرسد.
تهديد كنندگان (اين مرد) با وجود كمك پرتغال، بر خود ميلرزند. »
(قرن 9 – قطعهء 60 )
منظور از اسماعيل، كسي است كه نسبش به حضرت اسماعيل ميرسد. دالماسي منطقهاي در ساحل درياي آدرياتيك يوگوسلاوي است كه امروزه بخش اعظم آن در جمهوري كروواسي واقع ميباشد. اما کمک پرتغال در واقع می تواند تمثیلی از کمک آمریکا به کشورهای منطقه باشد؛ ضمن اینکه در جریان جنگ 1973 (رمضان) بین اعراب و اسرائیل، تنها کشور پرتغال بود که اجازه داد هواپیماهای آمریکایی پس از توقف و سوختگیری، ملزومت مورد نیاز اسرائیل را به مقصد حمل کنند.
دالماسی
حوادثي بسيار رعب انگيز
« بر اثر حرارتي همچون گرماي خورشيد،
ماهيان درياي سياه، نيمپز ميشوند.
ساكنين اين منطقه به زودي آن را تباه خواهند ساخت،
در حالي كه رودس و جنوا نياز شديدي به غذا دارند. »
(قرن 2 – قطعهء 3 )
در اين رباعي، به وضوح تاثيرات مخرب يك انفجار هستهاي در منطقهء درياي سياه كه توام با نور و حرارت بسيار زياد است، پيشگويي شده است. همچنين اشاره به كمبود غذا در رودس (يونان) و جنوا (ايتاليا) شده است كه به نظر ميرسد منظور وقوع قحطي در سراسر اروپا ميباشد.
Cheiro - پیشگوی ایرلندی الاصل
در اواخر قرن 19 ام و اوایل قرن بیستم - پیشگوی معروف ایرلندی - Lous Hamon ملقب به Chiro (چیرو) ، شهرت و آوازه ی زیادی در جهان به خاطر پیشگویی های دقیق خود با استفاده از علم ستاره شناسی و کف بینی کسب کرد.
او در نزدیکی دوبلین در سال 1866 زاده شد و William Hohn Warner نامیده شد اما بعدها نام خود را به Lous Hamon تغییر داد و بعدا" لقب چیرو ( در یونانی به معنای - دست- است) را هنگامی که در سن 24 سالگی بطور حرفه ای وارد عرصه ی کف بینی شد ، برای خود برگزید.
وی در طول 46 سال حرفه ی کف بینی ، پیشگویی های بسیار دقیق و موفقیت آمیزی درباره شخصیت های مهم و مشهور انجام داده است. وی در سال 1900 نشان شیر و خورشید پادشاه ایران را به خاطر نجات جان پادشاه و عقیم گذاشتن طرح ترور وی در جریان نمایشگاه پاریس ، دریافت نمود. ( من این جمله را مستقیما" از متن انگلیسی ترجمه کردم. در متن از اسم پادشاه ایرانی چیزی گفته نشده است. فکر کنم منظور یکی از شاهان قاجار بوده که در آن زمان به پاریس سفر کرده بوده است - اگر دوستان نام آن را می دانند لطفا" بگویند.)
وی بیش از دوازده حادثه تاریخی مهم را پیشگویی کرده است که شامل مرگ Lord Horatio Kitchener ، زندانی شدن Oscar Wilde (شاعر پرآوازه انگلیسی ایرلندی الاصل که در اواخر قرن 19 ام می زیسته است. وی به جرم کارهای خلاف عففت به زندان انداخته شد و پس از آزادی از زندان مریض شد و در سن 40 سالگی درگذشت. اشعار وی بسیار معروف هستند - مترجم) ، دوره نخست وزیری Arthur Balfour در بریتانیای کبیر ، ریاست جمهوری Grover Cleveland ، انقلاب سوسیالیستی شوروی ، به روی کار آمدن کمونیست ها در چین ، مرگ Rasputin (کشیش معروف دوران تزاری روسیه که قدرت نفوذ زیادی در دربار داشت. پس از روی کار آمدن کمونیست ها در شوروی ، اعدام و جسد وی به رودخانه انداخته شد- مترجم) ، آغاز جنگ Boer (جنگی که بین مستعمره نشین های هلندی ساکن در آفریقای جنوبی و دولت بریتانیای کبیر درگرفت که منجر به پیروزی بریتانیا و ضمیمه شدن آفریقای جنوبی به مستعمرات بریتانیای کبیر شد - مترجم) و جنگ جهانی اول ، استقلال شبه قاره هند از بریتانیا ، تقسیم شبه قاره هند به دو کشور هند و پاکستان ، بازگشت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت غاصب صهیونیستی و دوران دیکتاتوری ژنرال Franco در اسپانیا.
بعضی از پیشگویی های وی هنوز اتفاق نیفتاده اند که عبارتند از :
1- یک دیکتاتور بر فرانسه حکم خواهد راند.
2- اتحاد سیاسی چین و ژاپن بر آسیا حکومت خواهد کرد.
3- لندن توسط هواپیماهای جنگی روسیه ، از بین خواهد رفت.
4- شهر نیویورک توسط زمین لرزه ای مهیب ویران خواهد شد.
5- آرماگدون زمانی اتفاق می افتد که روسیه
ظهور پادشاهي بسيار ترسناك
« به زودي، دامنهء نفوذ از فاس به كشورهاي اروپايي كشانده ميشود.
شهرها در آتش ميسوزند و شمشيرها، سرها را قطع ميكند.
بزرگ مردي از آسيا، با سپاهي بسيار رعبانگيز، از زمين و دريا سر ميرسد.
با او مرداني هستند كه كه مانند مردگان، چهرههايي رنگ پرده دارند و صليبيان را نابود ميكنند. »
(قرن 6 – قطعهء 80 )
فاس يكي از شهرهاي مراكش ميباشد. فاس يكي از ريشهدارترين و باسابقهترين مراكز سواحل بربريان بوده است. در بسياري از پيشگوييهاي نوسترآداموس، ردپاي اين منطقه به چشم ميخورد.
پادشاه وحشت
« هفت ماه پس از سال 1999، پادشاهي بسيار ترسناك از آسمان فرود خواهد آمد.
او پادشاه بزرگ آنگومو (Angoumois) را دوباره به زندگاني باز خواهد گرداند.
قبل و بعد از اين واقعه، تا آنجا كه شرائط اجازه دهد،
جنگي بسيار سخت بالا خواهد گرفت. »
(قرن 10 – قطعهء 72 )
به نظر بسيار از مورخين و نوسترآداموسشناسان، استفاده از كلمهء ماه براي گذشت زمان، به معني سال ميباشد. همان طور كه ميدانيم به تاريخ ژوئيه 1999 يا 2000 اتفاق خاص و مهمي در جهان اتفاق نيفتاده است و بايد منتظر وقايع سال 2007 و بعد از آن باشيم.
آنگومو، استاني قديمي در جنوب غربي فرانسه است و مركز آن آنگولم ميباشد. اين ناحيه به همراه قسمتهاي ديگري از سرزمينهاي فرانسه، از حدود سال 50 ق.م. تحت نفوذ امپراطوري بزرگ روم قرار داشت. با شروع قرن پنجم ميلادي، اين منطقه شاهد جنگهاي متعددي گشت.
در آغاز قرن چهارم ميلادي، در جنوب و شرق درياي سياه، قبائلي بيابانگرد معروف به هون (Hun) زندگي ميكردند. آنها از نظر نژاد به مغولان شباهت بسيار داشتند، تا آنجايي كه برخي مورخان، اين قبائل را از نژاد مغول ميپنداشتند. اين گروه وحشي، در اسب سواري و استفاده از تير و كمان، مهارت كافي داشتند و با ساكنين شبه قارهء هند و فارس، جنگهاي فراواني نمودند. در حدود سال 370 ميلادي به سوي غرب هجوم آوردند تا قسمتهايي از اوكراين و اروپاي شرقي را كه محل زندگي اسكانديناويهاي معروف به گوت (Goth) بود، به اشغال درآورند.
اهالي اين منطقه از هونها فرار كردند و از شدت ترس به سمت سرزمينهاي مختلف كوچ كردند. بيشتر آنها به سوي غرب و امپراطوري روم رفتند و از آنها درخواست حمايت كردند. امپراطور روم با اقامت آنها در سرزمين خويش موافقت كرد، اما ماليات سنگين بر آنها وضع نمود. شرائط سخت پيش آمده بعدها باعث شد اين طائفه عليه امپراطوري روم قيام كنند و با يورش به روم (410 ميلادي) آنجا را غارت نمايند. مدتي بعد، اين طائفه به سوي غرب مهاجرت كردند و تعدادي از آنها در منطقهء آنگومو استقرار يافتند. گروهي ديگر در سال 417 ميلادي به سوي جنوب اسپانيا مهاجرت كردند.
نفوذ و سيطرهء كامل اين قوم بر سرزميني كه امروز آن را به نام فرانسه ميشناسيم در سال 507 ميلادي و با كمك قبائلي از ژرمنها صورت پذيرفت. فرانكها (Frank)، همان كساني بودند كه نام فعلي فرانسه را بر آن نهادند.
گروه دوم از طوائف گوت، در سال 711 ميلادي، در منطقهء اسپانياي كنوني به قدرت رسيدند. نيروي عظيم كشورگشايي زمان خليفهء دوم مسلمين، در اين برهه به ياري اين طائفه رسيد و منطقهء آنگومو جزء امپراطوري شارلمان (Charlemagne) گرديد. سپس براي مدتي تحت نفوذ انگليسيها اداره گرديد. قبل از پيوستن به فرانسهء متحد، مدتي تيز در سلطهء چند دوك قرار گرفت. اين ناحيه و مركز آن در جنگهاي صدساله كه از 1337 تا 1453 ميلادي به طول انجاميد، مورد اختلاف دولتهاي فرانسه و انگليس بود.
اين منطقه در زمان حيات نوسترآداموس، به صحنهء جنگهاي مذهبي ميان كاتوليكها و پروتستانها مبدل گشت. شاخهاي از خاندان سلطنتي فرانسه معروف به سلسلهء والوآ (Valois) نيز به نام خاندان آنگولم خوانده ميشدند. آنها از سال 1515 تا 1574 ميلادي بر اين ناحيه حاكم بودند.
طائفهء هونها پس از اشغال ناحيهء شرقي اروپا در حدود سال 370 ميلادي، به سوي اروپاي مركزي حركت كردند. آنها ابتدا بر روم شرقي چنگ انداختند و سپس در سال 432 ميلادي در دوران حكمراني روگيلاس (Rugilas) براي امپراطوري روم ماليات و خراج تعيين نمودند. پس از مرگ روگيلاس، در سال 434 ميلادي، آتيلا (Attila) به جانشيني او برگزيده شد. اين سردار جنايتكار، به بلاي آسماني معروف است. در زمان او، هونها سه بار در سالهاي 441، 447 و 451 ميلادي به سرزمينهاي امپراطوري روم هجوم بردند.
بار نخست آتيلا توانست تا مرزهاي قسطنطنيه نفوذ كند و آن را در معرض سقوط قرار دهد. بار دوم از بالكان عبور كرد و به يونان دسترسي يافت. بار سوم بر سرزمينهاي فرانسه امروز مسلط شد و چيزي نمانده بود كه آنگومو را نيز اشغال كند، اما به علت همپيمان شدن روميها با قبائل گوت در آن ناحيه سكونت داشتند، شكست خورد و در سال 451 ميلادي از آنجا عقبنشيني نمود. با اين وصف در بازگشت، براي مدت كوتاهي، ايتالياي كنوني را متصرف شد و آنجا را غارت كرده و به ويراني كامل كشاند.
با توضيحات داده شده، به نظر ميرسد منظور نوسترآداموس از پادشاه بزرگ آنگومو، شخصی همانند آتيلا باشد.
در اين رباعي، تاريخي بسيار دقيق براي حوادث قرن 21 ام پيشبيني شده است. همچنان كه نوسترآداموس در نامهء معروف خود به هنري دوّم، پادشاه فرانسه، به او هشدار ميدهد كه دوران سلطنت در فرانسه، به سال 1792 براي هميشه به پايان ميرسد و اين دقيقن همان تاريخي است كه جمهوري فرانسه اعلام موجوديت نمود و نظام پادشاهي پايان يافت. در كل به نظر ميرسد اهميت حوادث آينده در نزد نوسترآداموس، به دو عنصر اساسي بستگي دارد:
1- ميزان تاثير حوادث بر نفوذ كليساي كاتوليك
2- تماميت ارضي و برتري فرانسه و اقتدار غرب. (مسيحيان يا صليبيان)
وحشت بزرگ
« مردي، خدايان جهنمي هانيبال را زنده خواهد ساخت.
او مايهء وحشت نژاد بشر است.
تا قبل از اين، نشريات چنين ترس بزرگ و شديدي را نقل نكرده بودند؛
مصيبتي كه از جانب بابل (عراق) متوجه روميها (غرب) خواهد شد. »
(قرن 2 – قطعهء 30 )
هانيبال، بزرگترين سردار كارتاژ ميباشد. اين شهر داراي تمدن كهن را فنيقيها يا همان كساني كه در حدود سال 814 ميلادي از لبنان مهاجرت كرده بودند، در نزديكي كشور تونس فعلي بنا كردند. بعدها اين شهر، رشد و نمو كرد و تبديل به پايگاه حكومتي نيرومندي شد. هانيبال پس از مدتي، درصدد رقابت با امپراطوري روم برآمد تا بتواند بر سرزمينهاي غرب دريايي مديترانه تسلط پيدا كند. در سه جنگي كه بيش از سه قرن (از 464 تا 146 قبل از ميلاد) ميان روميها و كارتاژها در جريان بود، نهايتن روميها توانستند شهر تاريخي كارتاژ را با خاك يكسان كنند؛ اما آنها پس از صد سال، اقدام به بازسازي آن نمودند و آنجا را تبديل به مركز امور اداري حكومت خويش در شمال آفريقا كردند. حوزهء نفود كارتاژ شامل قسمتهاي بسيار وسيعي از آفريقا، جزائر سيسيل، ساردنيا، مالت و منطقهء بزرگي در جنوب اسپانيا بود.
هانيبال (183 تا 237 قبل از ميلاد) در سن 26 سالگي به فرماندهي نيروهاي كارتاژ در اسپانيا منصوب گشت و با اينكه ميان دو دولت كارتاژ و روم معاهدهء عدم تعرض امضاء شده بود، او به اسپانيا كه تحت نفوذ روميها بود، يورش برد. روميها كه اين حمله را نقض قرارداد صلح قلمداد ميكردند، به جنگ با هانيبال پرداختند. اما سردار كارتاژ در هجومي سريع، آنها را در داخل اراضي خودشان شكست داد.
اين حمله، عمليات نظامي برجستهاي بود كه در تاريخ از آن به عنوان يكي از مفاخر جنگي ياد ميكنند. در اين يورش، هانيبال با 40 هزار نيروي پياده و اسبسوار، و ستون عظيمي از فيلها از اسپانيا به سمت شمال حركت كرد و با عبور از رشته كوههاي بين فرانسه و اسپانيا، وارد جنوب فرانسه شد.
پس از عبور از رودخانهء رون (Rhone) براي پنهان نگه داشتن مقاصد نظامياش، همچنان به طرف شمال ادامهء مسير داد و تنها زماني كه مطمئن گشت دشمن را فريب داده است، به سمت جنوب دور زد. او همراه سپاهيانش، سلسله جبال پوشيده از برف آلپ را پشت سر نهاد و از آنجا به شمال ايتاليا رفت و شكستهاي بسيار سنگيني بر روميها وارد ساخت.
با اينكه نقشهء هانيبال بسيار دقيق و ماهرانه بود، ولي او وارد شهر روم نشد و تا تابستان سال 218 ق.م. به انتظار زمان مناسب نشست. در دومين حملهء خويش، ضمن نفوذ به داخل روم، بار ديگر ارتش اين كشور را تار و مار نمود.
سال بعد در حملهاي ديگر، هانيبال توانست شكست ديگري را بر روميها تحميل كند، اما در نبر سال 202 ق.م. از روميها شكست خورد و ناگزير به آنتيوكوس سوم» (Antiochus III) پادشاه سوريه پناهنده شد و با وي پيمان مشتركي را براي حمله به روميها منعقد كرد. اما چيزي نگذشت كه پادشاه سوريه وي را به حال خود رها ساخت. وي از آنجا به آسياي صغير (تركيه كنوني) و سرزمين بيتينيه (بيتونيا = Bithynia) رفت و با پادشاه آنجا جهت جنگ عليه روميان همپيمان شد. اما در اين جنگ هم شكست خورد و هنگامي كه در شرف اسارت قرار داشت، با خوردن سمي كه در انگشتر خود پنهان كرده بود، خودكشي نمود. (183 ق.م.)
گويا منظور از خدايان كارتاژ، بتهايي است كه مردم اين مانند اجداد خويش يعني فينيقيها ميپرستيدند. بت اصلي كارتاژها، «بعل» نام داشت كه در تورات از آن ياد شده است. بعد از آن، خداي آسمان (تانيت = Tanit) در درجهء دوم اهميت قرار داشت. آنها علاقهء زيادي به بتهايشان داشتند و براي اين بتها انسانها را به شكل انداختن در آتش، قرباني ميساختند.
در اين رباعي، تمثيل شعرگونه از مردي است كه باعق ايجاد رعب و وحشت در ميان انسانها خواهد شد. نوسترآداموس، برخورد و رفتار چنين فردي با اروپائيان را مطابق با روش هانيبال دانسته است. (اصليت هانيبال نيز از لبنان و خاورميانه بود)
نوسترآداموس در سطر سوم از نشريات سخن ميگويد. اين از شگفتيهاي پيشگويي اين شخص محسوب ميشود زيرا در زمان او، روزنامه و نشريات به شكل امروز وجود نداشتند.
در ادامه، خيزش اين مرد را از بابل يا عراق كنوني پيشگويي ميكند.
منبع
نظرات شما عزیزان: